تازه ها
Home / بیانیه ها / جوابیه ای بر افاضات کمونیست کارگری

جوابیه ای بر افاضات کمونیست کارگری

در این برهه حساس کنونی معمولا هر اتحادی صورت بگیرد و یا تشکلی ایجاد شود باید قاعدتا مورد استقبال اپوزیسیون قرار بگیرد . اما وقتی که شورای دموکراسی خواهان اعلام موجودیت کرد ؛مورد تهاجم دو گروه قرار گرفت .یکی سلطه طلبان و کارگزاران استبداد پیشین و دیگری حزب خانوادگی کمونیست کارگری !.این رویداد نشانگر آن است که این دوطیف علیرغم تضاد ظاهریشان ؛ همسو و همفکر میباشند . گروه اول جوابیه خودرا دریافت کرد ودراینجا میپردازیم به گروه دوم .گروهی که ادعا میکند حامی خلق ها میباشد اما هرگاه ندای مظلومیت خلقهای غیر فارس ایران را میشنود پریشان میگردد و فوری عکس العمل نشان میدهد .اعلامیه ای که اینها داده اند در حقیقت یک فحاشی بیش نیست و در این اعلامیه هیچگونه منطق و استدلال وجود ندارد . در فحاشی نازل این شیرین زبانان؛ ما عقب ماندگان سیاسی نامیده شده ایم .در جای دیگری ؛مارا به درهم برهم گویی مضحک متهم کرده اند .در جای دیگر این توهین نامه آمده است ….اگر اینها مهارشان درایران رها شود . همه میدانیم که مهار وسیله ای است که برای کنترل شتر ودیگرحیوانات به کار میرود . در جای دیگری از ..اهداف نامیمون ما .صحبت کرده اند .حال خوانندگان قضاوت کنند که این ادبیات سخیف ؛یک اعلامیه سیاسی است یا ادامه تحقیر و توهین ۹۰ ساله به ملیتهای غیر فارس . این رفقا در عمل نشان داده اند که حامی ملایان و استبداد مذهبی میباشند و کمونیسم این آقایون در واقع یک ناسیونالیسم فارس محور شیعه است که بر علیه خلقهای ستمدیده و تحت تبعیض و ستم مضاعف ؛همسو با پاسداران ملایان درونمرز و سلطه طلبان برونمرز میباشند .در دوران ملت ستیزی قزاقان بیسواد هم توده ایها در کنار دولت مرکزی ایستادند و هیچگونه اعتراضی به فرهنگ ستیزی و زبان ستیزی قلدران چکمه پوش نکردند . امروزه هم هیچگونه اعتراضی به اختلاسهای آقازادگان ودزدیهای شرکتهای چینی و روسی درایران نمیکنند . ما همه این توهینهارا به پای نادانی اینها مینویسیم و آزرده نمیشویم . اینها هیچگونه اطلاعی از تاریخ اقوام ایران و جغرافیا و مبارزات آزادیخواهانه آنها ندارند و هیچگونه کتابی در دسترس اینها نبوده است تا با واقعیات اجتماعی –فرهنگی ملتهای زبان بریده آشنا شوند .نهایتا چند کتاب از تاریخ روسیه خوانده اند . علت شکست کمونیسم درایران هم همین بوده است .اگر هم مبارزه ای داشته اند در پایان جاده صاف کن راست بوده اند . در مبارزات خود هم هیچگاه با سرمایه داری و کاپیتالیسم مبارزه نکردند و بازار را که رکن اصلی سرمایه داری بود به چالش نکشیدند چون از جنس خودشان بودند .ایکاش کارل مارکس یک ایل و عشایری دیده بود ودر کتاب خود نامی از آنها میبرد تا اینها هم به تبعیت او با ما مهربانتر بودند .مادر مادرمارکسیم گورکی را میشناختند اما از بی بی مریم بختیاری و مبارزات فمینیستی و آزادیخواهانه او در یکصد سال پیش هیچگونه اطلاعی نداشتند . اینها زمانی که شعار آزادی کارگر را میدادند ما در لرستان برق نداشتیم . اینها متوجه نبودند که این شعار در غرب و بعد از انقلاب صنعتی بوجود آمد و ربطی به جامعه ایران نداشت و با جوامع ایل و عشایری ایران همخوانی نداشت .جالب اینجاست که بعد از زندگی در جوامع متمدن غربی به مدت ۴۰ سال هنوز هم درنیافته اند که نباید به انسانهای دیگر توهین کرد و هنوز روابط حقوق بشری و انسانی را در نوشتار خود رعایت نمیکنند و هنوز دیدگاه حاکم و محکوم وبیماری خودبرتربینی مزمن در افکار انان وجود دارد .زمان تغییر فرارسیده است و این هموطنان هم باید نگاه خودرا نسبت به ملیتهای محروم تغییر دهند تا بتوانیم بر استبداد یکصد ساله پیروز شویم

بیشتر بخوانید:

بیانیه شورای دمکراسی خواهان ایران در پاسداشت ۲۱فوریه روز جهانی زبان مادری